مجلهمهر: این خط از دعای سحر را بخوانید: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِک بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِیُّ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِبَهاَّئِکَ کُلِّهِ» حالا بگویید این فراز آشنا از دعای محبوب سحر با صدای چه کسی در سرتان پیچید؟ همان صدای آشنایی که در کودکی دعای فرج را نیز با آن حفظ کردیم و هربار سعی میکنیم با همان لحن و آهنگ بخوانیم.صاحب این صدای نوستالژیک استاد قاسم موسوی قهار است که در روزهای اخیر کنار سفره افطار و سحر بارها صدایش را میشنویم و همنوا با او دعا میخوانیم.
استاد موسوی قهار متولد ۱۳۲۵ در شهر خمین است. پدرش روحانی شناخته شده ای بود و از همان دوران نوجوانی همراه پدر در مسجد دعاخوانی و مدیحه سرایی را آغاز میکند تا اینکه اوایل انقلاب برای خواندن دعا و مناجات به رادیو دعوت میشود تا دعای سحر را بخواند. به بهانه ایام ماه مبارک رمضان با صاحب این صدای خاطرهانگیز در خبرگزاری مهر گفتگو کردیم.
صدای شما برای همه مردم خاطرهاست به طوری که ما بسیاری از دعاها را با صدای شما میشناسیم و حتی از حفظ کردهایم. چطور شد که وارد خواندن دعا و مناجات شدید؟
پدر من روحانی بود و در روستایی که بودیم مسجدی بود که در ایام ماه مبارک رمضان ادعیه را کنار پدرمان در مسجد میخواندیم. همین باعث شد این راه را ادامه بدهیم.اوایل انقلاب که دعای سحر رفتیم بخوانیم هرکس رفت نتوانست موفق شود. مرا معرفی کردند به رادیو تا اینکه من دعا را خواندم و قبول کردند. بعد از آنکه دعای سحر را خواندم اشتیاقم بیشتر شد که این دعا را بهتر بخوانم. تا اینکه سر از شورای عالی قرآن درآوردم. یادم می آید وقتی می خواندم اقای صبحدل با نگاهشان مرا تشویق میکردند و این تشویق هم به من کمک می کرد که ادامه بدهم. من دعای سحر را به سبکهای مختلف خواندم. شور خواندم،سه گاه خواندم. اصفهان خواندم. الان چند دعا از تلویزیون از من پخش میشود که برای ۱۳ یا ۱۴ سال پیش است.
شما با اینکه در دعا و مناجات فعالیت میکنید. دستگاههای موسیقی را خیلی خوب میشناسید.
بله من آواز هم میخواندم و در زمینه آواز فعال بودم. به نظر من هرکس که وارد حوزه مداحی و مناجات خانی میشود لازم است که بشناسد.
کیفیت صدای شما با گذشت زمان تغییر هم کردهاست؟ چون کمی صدای گفتارتان طبق سابقهای که در ذهنمان داریم گرفته شدهاست.
صدای من آسیب دیده است. من وقتی تیروئیدم را عمل کردم باعث شد بعد از عمل گرفتگی صدا پیدا کنم. کار رسید به جایی که صدایم قطع شد و اصلا صدا نداشتم. من تمام زندگیام نذر امیر المومنین است و همیشه نذر داشتم سه شب احیا ماه مبارک رمضان را در حرم حضرت عبدالعظیم بخوانم. اما نمیتوانستم فقط میرفتم. دکترها جوابم کرده بودند. گفتند تارهای صوتی سمت چپ فلج شده. در دو شب اول که به حرم حضرت عبدالعظیم وارد شدم نتوانستم آن ارتباط ممکن را بگیرم. نمیتوانستم بخوانم و خیلی دلم گرفته بود. اما شب بیست و سوم که وارد حرم که شدم انگار صدای کسی را شنیدم که گفت خدایا به حق این شب عزیز موسوی قهار را شفا بده. آنجا از سید الکریم خواستم حالا که من سالهای سال است عرض ادب میکنم صدایم برگردد. فردایش بعد از مدتها توانستم حرف بزنم.
در دوران بیماری واکنش اطرافیان چطور بود؟
خانوادهام که سختی بسیاری کشیدند. دوستان و آشنایان وهم صنفها هم واقعا به من سر زدند. حتی مرا به مجالس شان دعوت میکردند و میگفتند تو بیا شرکت کن ما نمیخواهیم چیزی بخوانی. واقعا دوران سختی بود.
همه ما با صدای شما خاطره داریم. واکنش مردم زمانی که متوجه حضور شما بین خودشان میشدند چه بوده؟ چه واکنشهایی از مردم در ذهنتان ماندهاست؟
مردم همیشه به من لطف داشتند. حتی گاهی زیاده روی هم می کردند که دوست نداشتم. یا خانمی زنگ زد و گفت که من دو سه سال است پی گیر شماره من بود. زنگ زد و گفت که شوهرم وقتی دعای فرج شما را شنید به یکباره از جا بلند شد و وضو گرفت و نماز خواند. این صدای شما بود که او را وارد مسیر کرد. خدا همیشه به من کمک کرده تا بتوانم این اشک ارتباط را همیشه داشته باشم. حتی یک جایی رفته بودم که کسی مرا نمیشناخت. جمعیت خیلی زیادی بود. یک ساعت آن جا نشستم کسی مرا نمی شناخت. تا پشت بلندگو رفتم همه جا سکوت شد چون همه یک صدای آشنایی را میشنیدند. مدیر کانال تلگرامی من روزانه تعداد زیادی پیام دریافت میکند از کسانی که با صدای من خاطره دارند و یا این صدا و دعاخوانیها لحظههای خاصی را در زندگیشان به وجود آوردهاست.
خودتان صدای چه کسی را دوست داشتید؟
صدای آقای صبحدل و عباس صالحی را خیلی دوست دارم. واقعا صدا به مناجات رنگ و بوی دیگری میدهد. گاهی صدا انقدر بد است که میخواهی سریع تلویزیون را ببندی. اما گاهی این صدا تو را با خودش همراه میکند و دلت را درگیر دعا میکند.
هنگام خواندن دعا از قبل به لحن دعا فکر میکنید یا آنکه همان موقع به صورت بداهه اجرا میکنید؟
اهل فن بهتر میدانند. کسی که میخواهد دعا بخواند باید باتوجه به مضمون دعا دستگاهش را انتخاب کند که به حال و هوای ارتباط با خدا کمک کند. چون میخواهد دیگران را نیز با خودش همراه کند. من برای دعای سحر دستگاه شور را انتخاب کردم.
قرائت کدام دعای خودتان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
دعای سحر و دعای سمات را خیلی دوست دارم
بعد از سالها کار در حوزه دعا و مناجات و نوحه سرایی از چیزی گلهمند هم هستید؟ چیزی که شما را آزار دهد.
گله که بسیار است. بعضی حرفها را نمیشود زد. در همین خط دعا، مناجات و مداحی چه کارها که نمیشود. دارم میبینم در مراسمهای مذهبی بعضی به نام مداحی و منبری کارهایی انجام میدهند که ناراحت کنندهاست. واقعا از این موضوعات گلهمند هستم. اگر میخواهید به این سمت بروید باید بدانید نوحه خوانی و مناجات خوانی شرایطی دارد. رفتن در خانه اهل بیت آدابی دارد که باید رعایت شود. برخی از مجالس که میروی میبینی که هیچ نشانی از امیرالمومنین ندارد. تنها توانستم دردها و گلههایم را در اشعارم که در کتاب «نسیم سحر» منتشر شده بگویم.
مصداقی برای گلههایتان دارید؟
اصلا گاهی آمدنشان مثل یک مداح نیست. خیلی لات گونه وارد مجلس اباعبدالله میشوند. یا در منبرهایشان رفتارهای خشک و خشنی میبینیم که با داد و فریاد با مستمعین برخورد میکنند. طوری که وقتی وارد مجلس میشوید انگار حاکم آنجا نشستهاست. دلم واقعا از این لحاظ گرفتهاست. بعضی قداست منبر را از بین بردهاند.
شما کسی هستید که همه ما شما را به آدرس دعا و مناجات میشناسیم و سالها با ادعیه خو گرفتهاید. حالا اگر بخواهید به عنوان یک نسخه شفابخش به جوانها دعایی را توصیه کنید؛ به کدام دعا اشاره میکنید؟
باید هرکس حال و هوایش را بشناسد و خودش را تطبیق بدهد. اما فرازهای از ابوحمزه ثمالی بی نظیر است. حتما به معنا و مفاهیمش را هنگام خواندن دقت کنند که بسیار عالیاست. به این دعا نگاه کنند و ببینند با کدام فراز ارتباط بیشتری میگیرند مدام پیش خودشان تکرار کنند.
شما با اینکه مداح هم هستید ولی وجهه مناجات خوانی شما همیشه پررنگتر بودهاست؟
بله دیگران هم همین را میگویند. خودم هم بیشتر شوق دعا را داشتم و احتمالا در این زمینه هم موفقتر بودم. من دیگر در دعا مانوس شدم. هرکسی هم بخواهد در مناجات خوانی موفق شود باید در دعاخوانی مانوس شود.
تا به حال برایتان اتفاق افتادهاست که هنگام خواندن یک دعا حسابی منقلب شوید؟
آدم گاهی حس می کند که وصل شده است و توجه خاصی به خدا دارد. وقتی در حرم حضرت عبدالعظیم دعا میخواندم حس می کردم من از طرف مردم می خواهم که خدا حاجتشان را بدهد. یا این مردم بیدار نشسته اند که صدای مرا گوش بدهند. طوری که همین دعای سحر را یکبار که می خواندم حسابی گریهام گرفت. همین است که خدا خواست که این دعای سحر را می شنوید سوز خودش را دارد. یکسال هم قرار بود در مصلی تهران دعای عرفه را بخوانم. همانطور که میدانید دعای عرفه دعای سخت و طولانی است. سه نفر دیگر هم آمده بود که در خواندن این دعا به من کمک کند. اما من به قدری غرق در دعا بودم که همه را خواندم. به اواخر دعا که رسید به من گفتند حیف است آخرش را خودت نخوانی حالا که همه را خواندی باقی را هم خودت بخوان.
نظر شما